محل تبلیغات شما

معتقدم برای شیعه شدن باید از حسین شروع کرد، برای شیعه ماندن نیز باید عاشورایی ماند. این یک احساس عاطفی و شخصی است که تا امروز با همه فراز و فرود های فکری که یک فرد می تواند داشته باشد، از آن مواظبت کرده ام؛ شاید هم به این دلیل که عاشورا، کتاب جامع عشق است و عروه الوثقای نجات و سنگ نشان هدایت و رشاد و فلاح. عاشورا، عزّت اسلام است و فرهنگنامۀ همۀ آنانی که در جستجوی مفهوم صریح و مجسّم واژه های سخاوت، صدق، صفا، حریّت و عزّتند».

عاشورا حجّت را بر انسان تمام نمود. اگر غیرت حسین، حمیّت زینب، سخاوت عبّاس و پاکبازی صحابۀ بزرگ حسین نبود، چنین نبود که تاریخ چیزی کم داشته باشد، بلکه حرفی برای گفتن نداشت. بی حسین تاریخ ابتر بود و هر حماسه، قصّۀ بی روحی که جز ملال خاطر حاصلی نداشت.

کربلا آبروی تاریخ است، حیثیت عشق و شرافت قیام و . اگر حسین عریان نمی ماند، حقیقت در عریان ترین چهره رخ می نمود. اگر آن سر از مشرق نیزه طلوع نمی کرد، ایمان برای همیشه سر افکنده بود. اگر در ساحل علقمه دست ها جدا نمی شد، کدام دست امروز رایت قرآن بر دوش می کشید؟

مشکی که آنجا بوسه گاه پیکان شد، تاریخ را سیراب نمود. نگاهی که آشیانه تیهو شد، چشم جهانی گشود و حلقوم سپیدی که ناوک نابکاران دید، سپیدۀ مظلومیت عشق را نمایاند. ما هنوز مدیون کوچک ترین سرباز عاشورائیم و . اگر خیام آتش گرفته حسین نبود، آشیان دل ما را جغد تردید پر می کرد. اگر آن شعله نبود، امروز ما در پناه کدام روشنی راه می سپردیم؟ تا کجای بیداد را می شناختیم و  ترسیم چهرۀ معصوم و مظلوم حقّ تا چه اندازه دشوار بود؟

ما وام دار پای ظریف کودکانی هستیم که بر خارستان مغیلان سر گشته راه می سپردند؛ اگر آن خار ها در پای کودکان نمی خلید، ما را امروز پای رفتن نبود. شیوۀ عبور از خارستان نمی دانستیم و حجّت، در عبور از خار ها و خطر ها بر ما تمام نبود.

. و براستی که عاشورا، تمامت هویّت شیعه است و با عاشورا و در عاشورا  معنا  می پذیرد و به راستی که درباره عاشورا و حسین کلمه از کلام باز می ماند؛ چه آنکه حسین ترجمان همۀ آیه های زیبای هستی است و عاشورا جریان بخش فرهنگ همیشه جاری شیعه است در همۀ تاریخ که در بستری از عشق و خون و ایثار و شرافت و آزادگی جریان یافته و هر چه زمان به پیش می رود، تلألؤ انوار آن خورشید زخمی، عاطفۀ انسانیت را بیشتر مجروح می سازد و جلوه های تابناک آن آفتاب آزادگی، ایثار، اصلاح گری، منطق و عشق بیشتر جلوه های خود را می نمایاند.

عاشورا حضور پویشمندانه شیعه در جاری زمان است؛ حضور توأم با عدالت خواهی و ایثار و شرافت. سر برگ فصول عاشورا اگر چه با عشق، ایثار و تکلیف همراهند امّا اندیشه و اندیشیدن و تدبیر نیز باطن و معنای عاشورا را تشکیل می دهد. شور عاشورایی در افق شعور عاشورایی معنا پیدا می کند و باید دانست که حرکت و قیام امام حسین (ع) نیز بیش و پیش از هر چیز، بر معرفت و آگاهی استوار بود. از این رو  در مراسم عاشورا باید به فرهنگ عاشورایی که امام حسین (ع) حرکت و قیام خود را مبتنی بر آنها پی ریزی نمود، توجّه داشت و حرکت عظیم عاشورا را در قالبی صرفاً احساسی محصور ندانست. حرکت امام با نگرشی همه جانبه بود، باید در همۀ ابعاد آن را تصویر، ترسیم و تبیین نمود.

عاشورا عشق توأم با شناخت و تکلیف و تعقّل است و  در ترویج فرهنگ عاشورا باید به همۀ این ابعاد توجّه داشت؛ نه اینکه فقط فرهنگ احساسی و عاطفی عاشورا را بر جسته نمود. به تعبیر علامه حکیمی افسوس که شیعه بیشتر بر مصائب عاشورا گریست و کمتر در مسائل عاشورا نگریست، شیعه عاشورا را نگاه داشت لیکن درست نشناساند. آفرین بر او که نگاه داشت و دریغا از او که نشناساند»  (قیام جاودانه، ص 78).

چهارمین نشست انسان پژوهی

سومین نشست از نشست های انسان پژوهی

برگزاری نشست های انسان پژوهی

عاشورا ,حسین ,عشق ,شیعه ,نمی ,تاریخ ,است و ,عاشورا را ,اگر آن ,ایثار و ,عشق و

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

والیبال